گنگ

واقعا نمیدونم چرا میگن انسان بی نهایته انسان اشرف مخلوقاته انسان فلانه

چطور ممکنه این چیزا رو به ادم نسبت بدن در صورتی ک تو ابراز و اشتراک حسش مونده حقیقتا اگر منصف باشیم میفهمیم ادبیات و زبان که ساخته بشره اصلا نمیتونه حال ادمو به درستی و اون چیزی که هست بازگو کنه و ادم ناتوانه فقط یه اختراع کار امد اما نه کامل ک برای رفع نیاز های روزمرشه

ولی در مقوله هنر جای بحث هست ک در مورد اونم نظر شخصیم اینه ک هنر علم نیست صرفا یک الهاماتی از درون انسانه که اونم ساخته خودش نیست و این وسط انسان وسیله برای بروز اون حالته ینی بدون دست نمیشه نقاشی کشید یا بدون دست نمیشه موسیقی نواخت

بطور مثال ما تو زبان برای بیان حالمون (مثلا علاقه یا فراق یار یا تنفر) نهایت کاری ک میتونیم بکنیم اینه که شعر بگیم یا یه قطعه ادبی بگیم در صورتی که میشه با یه اکت صورت اینا رو بیان کرد

یا گاهی اوقات ما احساس بینابینی داریم مثلا ی چیزی بین دوست داشتن و ترس که کلمه ای براش نیست (زبان فارسی) شاید بشه با قطار کردن جمله های زیاد بخشی از اون چیزی برامون هست توصیف کنیم ولی اینقد این روند طولانی و زمان بر خواهد بود ک مخاطب خسته میشه یا بیشتر گیج میشه

اصلا برا همینه که سینما اینقد محبوبه چون حالات انسانو به (تصویر) میکشه و خیلی راحت ادمو میرسونه به مقصد مورد نظر

پ ن ۱ :همه اینایی ک گفتم نظر منه اصراری به قبولوندنش به بقیه ندارم

پ ن ۲ :در مورد دایره لغات من و محدودیت هر زبانی (فارسی ٬عربی ٬انگلیسی و ...) میشه بحث کرد

پ ن ۳ :شاید استدلال قوی نداشته باشمو نتونسته باشم اون چیزی ک دارمو درست بگم ولی اعتقادم اینه :)

عشق...